سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
«ریچکیدها» از جان مردم چه میخواهند؟!
یک رسانه غربی به تازگی در گزارشی با عنوان «شاید بچهپولدارها بتوانند توضیح بدهند چرا مردم شورش میکنند؟!» به ماجرایی تحت عنوان «ریچکیدز» پرداخته است.
در بخشی از این گزارش که پیرامون فعالیت صفحاتی در فضای مجازی با محتوای لاکچری و تفریحات پولدارها نوشته شده است، در اشاره به ناآرامیهای اخیر در تهران و چند شهر دیگر میخوانیم:
برای پیدا کردن منشأ خشم معترضان فقط باید به اینستاگرام نگاه کرد. "اختلاف درآمد میان فقیر و غنی" که انعکاس آن را میتوان در صفحات معروف به بچه پولدارها دید. آنها عکسهای خود که به میزان زیادی دیده میشود را در حالی منتشر میکنند که در کنار استخر و یا وسائل لوکس خود هستند... آنها ثروت و حتی ژست خود را به رخ میکشند. آنهم در فرایندی کاملا مخالف با سیاستهای نظام دینی ایران.
در ادامه این گزارش آمده است: بچه پولدارها در برخی تصاویر خود در حال خوردن مشروب هستند و این در حالی است که در ایران اگر زنان بدون روسری در خیابان باشند و یا مردان مشروبات الکلی تهیه کنند؛ به زندان محکوم میشوند.
در بخش دیگری از این گزارش با تأکید بر اینکه اختلاف میان فقیر و غنی در ایران زیاد است! میخوانیم: به نظر میرسد برخی گشایشهایی که پس از برجام برای ایران ایجاد شده است؛ به جیب ثروتمندان رفته است نه به سمت کسانی که دچار مشکلات اقتصادی هستند.
گزارش یاد شده در پایان به نقل از مصاحبه مشاور سابق باراک اوباما با والاستریتژورنال مینویسد: دولت ایران قولهای زیادی –درباره برجام- داده است اما نتایج معامله در حد انتظار نبوده است.
*درباره گزارش مذکور گفتنیهای جالبی وجود دارد...
نویسندگان غربی این گزارش از طرفی نمیدانستهاند که مقولاتی مثل استخر رفتن و یا لباسهای متنوع پوشیدن امروز در ایران به عمومیت رسیده است و شهروندی ایرانی که به استخر میرود و یا لباس جدید میپوشد احساس این را ندارد که به یک ثروتمند تمام عیار تبدیل شده است.
از سمت دیگر، غربیها نمیدانند که ایرانیان در فرهنگ خود مفهومی تحت عنوان «نوکیسه» هم دارند که به آدمهایی اطلاق میشود که قصد تفرعن و تبختر ولو با یک خوردنی معمولی را هم دارند و همواره اهل شوآف کردن یا همان پز دادن با هر چیز کوچک یا بزرگی هستند.
این قبیل آدمها در جامعه ایرانی به هیچ وجه انسانهای مورد احترامی نیستند و بر خلاف تحلیل نویسندگان گزارش مذکور؛ جامعه ایرانی هیچگاه این آدمها را جدی نگرفته است.
همانطور که در صدر تحلیل توضیح داده شد، امروز و در کشور ایران، مقولاتی مثل مسافرت، استخر رفتن، آبمیوه خوردن، باغ وحش رفتن و شنای دریا بخشی از زندگی عموم مردم هستند اگرچه هنوز هم کسانی با مشکلات معیشتی مواجهاند.
اما علیرغم این همهگیری و شیوع تفریحات عمومی، رفتارهای انسانهای نوکیسه و تازه به دوران رسیده سببساز ایجاد نوعی حسّ مقایسه در برخی بینندگان کماطلاع از این رفتارها میشود.
مقایسهای که اگرچه پایه عقلانی ندارد و بسا که بیننده خود در سطحی بالاتر و کمدردسرتر از رفاه نسبت به ریچکیدها باشد اما به هر روی میتواند زمینه برخی مقایسههای ناروایی را ایجاد کند که همانطور که میبینیم دشمن هم برای استفاده از آن در کمین نشسته است.
***
انتقاد رئیس روابط عمومی شورای شهر از حکم فیلترینگ روحانی!
حسین نقاشی، رئیس روابط عمومی شورای شهر تهران و عضو حزب اتحاد ملت به تازگی در مصاحبه با ایسنا گفته است: به واسطه اتفاقات سیاسی یا اجتماعی، فارغ از اینکه آیا این روند درست است یا خیر؟ برخی نهادها مثل «شورایعالی امنیت ملی» دستور فیلتر شبکههای اجتماعی را دادهاند، اما زمانیکه این کار منجر به ایجاد یک رویه ثابت شود، نارضایتیهای زیادی را به همراه خواهد داشت.
او میافزاید: در هفتههای گذشته به دلیل اعتراضات مردمی و اتفاقات پس از آن محدودیتهایی برای شبکههای مجازی ایجاد شد و تلگرام که یک شبکه محبوب میان ایرانیان بود فیلتر شد. ادامه این روند به هیچ وجه به صلاح سیستم سیاسی و اعتماد میان حاکمیت و مردم نیست و به این اعتماد خدشه وارد میکند.
این فعال اصلاحطلب تصریح کرده است: همیشگی کردن فیلترینگ آثار و تبعات منفی برای نظام سیاسی و دولت ـ ملت به همراه دارد.[۱]
*نقاشی در حالی این انتقادات را مطرح کرده است که شبکه تلگرام با دستور شورایعالی امنیت ملی که ریاست آنرا رئیسجمهور روحانی بر عهده دارد، فیلتر شده است.
برخی معتقدند نظیر این انتقادات چپها بعنوان حامیان روحانی که ولو یک مورد هم در ایام دولت یازدهم بیان نمیشد؛ امروز صرفاً به این دلیل بیان میشود که اصلاحطلبان قصد عبور از آقای روحانی را دارند و برای همین دیگر نیازی به تحفّظ احساس نمیکنند.
***
«بانیان وضع موجود» خواستار تحمل فشار از سوی مردم شدند!
عیسی کلانتری، معاون رئیسجمهور روحانی و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست، به تازگی در بخشی از یک گفتوگو با سایت جماران اظهار کرده است:
«واقعاً سوخت را با این قیمت عرضه کردن درست نیست. اشتباهی که دولت یازدهم در این زمینه کرد این بود که به تدریج قیمت سوخت را در این چند سال افزایش نداد. به نظر من این موضوع از اشتباهاتی خواهد بود که در آینده ضرر آن را خواهیم دید. صرف این که به مردم فشار میآید نمی توان تصمیم درست را عقب انداخت. چرا که این کار باعث کاهش سرمایه گذاری، و کاهش سرمایه گذاری باعث عدم ایجاد اشتغال می شود و باز دود این موضوع به چشم مردم می رود. برای پیشرفت باید مقداری هم مردم فشار را تحمل کنند و بیشتر کار کنند.[۲]
*قبل از کلانتری، علی ربیعی، وزیر کار، رفاه و تعاون اجتماعی نیز طی اظهاراتی در تلویزیون با کنایه به نام وزارت رفاه از این گفته بود که ایران مثل آن کشور اروپایی است که دریا ندارد اما وزیر دریانوردی دارد!
او همچنین، مدتی قبلتر نیز در یک گفتوگوی تلویزیونی و در پاسخ به این سؤال که چرا با وجود اینکه بانک جهانی گفته است ایران «فقر مطلق» ندارد اما شما درباره وجود این مسئله در ایران صحبت کردهاید؛ گفته بود: فقر یک مفهوم ذهنی است...من تعبیری که خودم به کار میبرم، میخواهم فقر شدید و فقر مطلق را تمییز کنم. این تعاریف قرارداد است.[۳]
ما پیش از این و قبل از آغاز آشوبهای اخیر در کشور ، در وبلاگ مشرق این سؤال را کراراً مطرح کردیم که چرا برخی مدیران دولت آقای روحانی، با اینکه خود مسببالاسباب وضع موجود کشور هستند اما در ادبیات و مفاهیمی تندتر از اپوزسیون حتی به نقد اوضاع اقتصادی کشور مشغولاند و سخنانی آنچنان ناواقعی درباره وضعیت ایران اسلامی میگویند که مسلمان نشوند، کافر نبیند.[۴]
اقتصاد ایران ته درّه است، هر خانه ایرانی ۳ بیکار تحصیلکرده دارد، شاخصهای کشور غیر قابل قبول است، خزانه خالیست و... تنها بخشی از اظهاراتی که این مدیران دولتی است که مؤکداً طی سالها و ماههای اخیر بیان کردهاند.
صدالبته هیچکس منکر وجود فشار و معضلاتی مثل بیکاری نیست که در تمام کشورهای جهان نیز وجود دارند اما فرق است میان مشکل و «القای بحران»!
ما هم با آقای کلانتری موافقیم که نمیتوان عرضه سوخت را با قیمتهای چند سال قبل ادامه داد و تأکید بر ثابت ماندن قیمت سوخت میتواند یک پیشنهاد پوپولیستی باشد.
اما چه اصراری هست که از ادبیات بلشویکی استفاده شود و به مردم با کنایه بحران؛ اینطور گفته شود که فشار وجود دارد؟!
آقای کلانتری آیا میداند که فشار اقتصادی در سطحی که منظور ایشان القا میکند، مربوط میشود به کشورهایی مثل سومالی، سودان، میانمار و مصر که چند میلیون گرسنهی آشکار دارند و همواره نیازمند کمکهای بینالمللیاند؟!
و یا همینطور مثلا چرا محمدباقر نوبخت حاضر است به ناراست از این بگوید که ایران اسلامی ۷۲ میلیون بیکار دارد! اما حاضر نیست بگوید چند ده هزار شغل پیشنهادی وزارت کار بر زمین مانده است چون عموم ۱۲ درصد جمعیت بیکار ایران در شرایط بحرانی نیستند.
از طرف دیگر، اگرچه ملت نیز در کنار حکومت بایستی برخی فشارها را تحمل کند و یا این مسئله هم در دنیا یک امر پذیرفته شده است که رفاه بیشتر با کار بیشتر به ارمغان میآید؛ اما این سخنان هنگامی باید به مردم و آنهم با کمال احترام گفته شود؛ که مردم شاهد دولتی نباشند که اگرچه خودشان به آن رأی دادهاند اما برخی مدیران این دولت حقوق نجومی دریافت میکردند و مورد تنبیه جدی هم از جانب رأس دولت قرار نگرفتند.
مردم ایران همانطور که فشار جنگ تحمیلی و فشار تحریمها را تحمل کردند و خطر آنها را از سر گذراندند؛ سایر فشارها را نیز تحمل خواهند کرد اما آیا رواست که از مردم بخواهیم توهینها و بددهنیهای مشتی مدیر بازنشسته را هم تحمل کنند؟!
جان کلام آنست که اگر هم فشاری وجود دارد و اگر کسی باید برای رفاه بیشتر کار کند؛ در صدر این کلام دولت و مدیران آن قرار دارند که آنها هم باید در کنار مردم به تحمل فشار و کار بیشتر شهره باشند و البته اهل سیاهنمایی هم نباشند.
چیزی که در دولت آقای روحانی که با رأی مردم بر سر کار آمده است، شاهد کمرنگی آن هستیم.
***
1_ https://www.isna.ir/news/96102211378/
2_ https://www.jamaran.ir/fa/tiny/news-832890
3_mshrgh.ir/817145
4_mshrgh.ir/810791